زبانحال حضرت معصومه سلاماللهعلیها قبل از شهادت
حاشا که راه عاشـقی بی دردسـر باشد حاشا که عاشق شام هجرش را سحر باشد سهمش پریشانیست حیرانیست ویرانیست خواهر که از حال برادر بیخـبر باشد این راه را با شوق دیدار تو طی کردم راضی مشـو بـاغ امـیـدم بیثـمر باشد انگـار تـقـدیـرم فـراق تـوست پس باید با نا امـیـدی چـشم گـریانم به در باشد دارم جـواب نـامـهات را مـیدهـم امـا با نامهای که دستخـطش چشم تر باشد تنهـا به اینجـا آمـدم اما خـیـالـت تخـت حاشا که در قـم مـردمان بد نـظر باشد حتی اگر داغ تو را در طوس میدیدم دیگر نمیدیـدم تنت بیبـال و پر باشد دیگر نمیدیدم سرت در طشت زر باشد یا که لب خشکت اسیـر چوب تر باشد آری تو هم هرگز نمیدیدی که ناموست با قـاتـلانت چـند منـزل هـمـسفـر باشد در ازدحــام مـردمـان بـد نـظـر بـاشـد در زیر پـای اسبها دنـبـال سـر باشد |